متن سخنرانی مارتین لوتر کینگ (MLK) هنگام دریافت جایزه صلح نوبل. اسلو - نروژ 1964
من جایزه صلح نوبل را در حالی میپذیرم که ۲۲ میلیون سیاه پوست امریکا درحال مبارزه برای به پایان رساندن شب دراز بی عدالتی نژادی اند.
من این جایزه را دریافت میکنم بخاطر جنبش حقوق مدنی که مصمممانه و با بی احترامی( خردبینی)ی باشکوهی! برای تاسیس سلطنت آزادی و فرمانروایی عدالت در حرکت است:
I accept this award in behalf of a civil rights movement which is moving with determination and a majestic scorn for risk and danger to establish a reign of freedom and a rule of justice
دراین فکرم که تنها دیروز در بیرمنگام و آلبامه فرزندان ما که بشدت خواهان "برادری" اند با رگبار آتش وسگ های خشمگین و حتی مرگ پاسخ داده شدند.
در این فکرم که دیروز با جوانانی که در فیلادلفیا و می سی سی پی بدنبال حق انتخاب بودند وحشیانه رفتار شد و آنها به قتل رسیدند.و دیروز بیش از ۴۰ مکان مقدس بمباران یا ویران شدند فقط به این جهت که پناهگاهی عرضه کرده بودند برای کسانی که نمیخواستند تبعیض نژادی را بپذیرند.
I am mindful that only yesterday in Philadelphia, Mississippi, young people seeing to secure the right to vote were brutalized and murdered. And only yesterday more than 40 houses of worship in the State of Mississippi alone were bombed or burned because they offered a sanctuary to those who would not accept segregation
دراین اندیشه ام که "فقر" ناتوان کننده و خرد کننده مردم ما را رنجور کرده و آنها را به پایین ترین پله نردبان اقتصادی زنجیر کرده است:
بنابراین باید بپرسم چرا این جایزه به جنبشی اهدا میشود که تحت محاصره است و متعهد به منازعه ای بی امان . جنبشی که هنوز صلح و برادری را که جوهره ی جایزه نوبل است بدست نیاورده:
بعد از تفکر بسیار به این نتیجه میرسم که جایزه ای که بخاطر این جنبش دریافت کرده ام تشخیص عمیقی ست که " عدم خشونت پاسخ سئوالات سیاسی و اخلاقی حیاتی در زمان ماست".نیاز انسان برای غلبه بر بیداد و ستم و خشونت بدون توسل به ستم و خشونت!:
تمدن و خشونت واژه های ضد و نقیضی هستند.سیاهپوستان امریکا بدنبال مردم هند ثابت کرده اند که عدم بکارگیری خشونت تسلیمی بی حاصل نیست . بلکه تیروی قدرتمند اخلاقی ست که دگرگون سازی اجتماعی را بدنبال دارد. دیر یا زود مردم دنیا راهی برای زندگی در آرامش خواهند یافت و بدانوسیله این مرثیه ی عالم گستر ناتمام را به سرود زاینده ی برادری تغییر خواهند داد.
اگر این هدف حاصل شود انسان باید برای نزاع های بشری به شیوه ای دست یابد که انتقام , خشونت و تلافی کردن را باطل کند. شالوده ی چنین روشی عشق است. جاده ی پرپیچ و خمی که از مونتگومی آلبامه به اسلو ختم شده بر این حقیقت صحه میگذارد.این , جاده ایست که میلیونها سیاه پوست بر آن قدم نهاده تا مفهوم نوینی از عزت و جلال را بیابند:
من امروز این جایزه را با ایمانی پایدار و خلل ناپذیر به امریکا می پذیرم و بی باکانه به آینده ی بشر اعتقاد دارم. من از پذیرش ناامیدی بعنوان پاسخ نهایی به ابهامات تاریخ خودداری میکنم:
I accept this award today with an abiding faith in America and an audacious faith in the future of mankind. I refuse to accept despair as the final response to the ambiguities of history.
من از پذیرش این عقیده که انسان کالایی آب آورده در رودخانه ی زندگیست و قادر به تاثیرگذاری در وقایع آشکار پیرامون خود نیست خودداری میکنم. من نمی پذیرم که بشریت بطور غم انگیزی محکوم به ( زندگی در ) نیمه شب بی ستاره ی نژاد پرستی و جنگ است و سپیده دم صلح و برادری هرگز به عینیت نمی رسد:
معتقدم که حتی امروز و درعصر شکوفایی و انفجار صنایع ماشینی و گلوله های سخت هنوز امید به فردایی روشن هست.اعتقاد دارم که عدالت زخم خورده که در خیابان های پر از خون ملت ما بخاک افتاده میتواند از این غبار ننگ برداشته شود تا بصورت عالی بر فرزندان آدم حکمفرمایی کند:
من با جسارت معتقدم انسان در هر کجا میتواند سه وعده غذا در روز برای بدنش داشته باشد. آموزش و فرهنگ برای ذهنش و جلال و شوکت و آزادی برای روحش.معتقدم که آنچه را که انسان های خودمدار( خود پسند) ازهم گسیخته اند انسان های با گذشت میتوانند از نو بسازند.هنوز معتقدم که روزی انسان مقابل پیشگاه خدا تعظیم میکند و تاج پیروزی در برابر جنگ و خونریزی بر سر خواهد نهاد واراده ی رستگاری بخش او در قلمرو حکومتش به منصه ی ظهور در خواهد آمد:
و قوی و ضعیف در کنار هم میمانند و هر انسان در زیردرختان تاک وانجیرش آرام خواهد گرفت وهیچ کس هراسی ندارد:
And the lion and the lamb shall lie down together and every man shall sit under his own vine and fig tree and none shall be afraid
"ایمان" به ما برای مقابله با پیشامدهای آینده شجاعت میدهد.به پاهای خسته ی ما در پیمودن گامهای بلند بسوی شهر آزادی قوت دوباره میبخشد.وقتی ابرهای معلق بالای سرما روزها را دلتنگ کننده میکنند و شبهامان از هزاران نیمه شب تاریکتر میشوندآنوقت است که میدانیم در غوغای آفریننده ی تمدنی اصیل زندگی میکنیم که برای متولد شدن میجنگد:
This faith can give us courage to face the uncertainties of the future. It will give our tired feet new strength as we continue our forward stride toward the city of freedom. When our days become dreary with low-hovering clouds and our nights become darker than a thousand midnights, we will know that we are living in the creative turmoil of a genuine civilization struggling to be born
فکر میکنم آلفرد نوبل میداند منظورم چیست وقتی که میگویم که این جایزه را در جو عمومی متصدیان ارثی گرانبها که او با اعتماد به دارندگانش برگزار میکند دریافت میکنم. تمام کسانی که برای آنها زیبایی حقیقت است و حقیقت زیبایی -- و در نگاه چه کسانی زیبایی صلح و برادری با ارزش تر از الماس و نقره و طلاست؟
